جدول جو
جدول جو

معنی شاه رستم - جستجوی لغت در جدول جو

شاه رستم
(رُ تَ)
نام دیهی است واقع در هشت فرسخی میانۀ جنوب و مشرق قاضیان به فارس. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ رُ تَ)
چاهی که رستم را شغاد برادرش بلطائف الحیل در آن انداخته بود و آن چاه را بشمشیر و سنانها پرساخته. (آنندراج) :
مسکن دیو سفید آمد بخاریها ز برف
چاهها چون چاه رستم شد ز یخ شمشیردار.
اشرف (از آنندراج).
آن زنخدانی که باشد چاه یوسف از صفا
پرسنان آخر ز خط چون چاه رستم میشود.
اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غِ رُ تَ)
نام باغی در دو فرسنگی اصفهان که در عهد شاهرخ بن تیمور آبادان بوده است. خواندمیر گوید: چون حضرت خاقان سعید (شاهرخ) یورش اصفهان را پیشنهاد خاطر ساخت. پس از قطع منازل، باغ رستم که در دو فرسخی آن بلده است از یمن مقدم آن پادشاه عالم رشک افزای گلستان ارم گردید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 589)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
عمل شاه پرست
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
پرستندۀ شاه. که شاه پرستد. شاهدوست:
من از این شغل درکشیدم دست
نیستم شاه بلکه شاه پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رُ تَ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در شش هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
سیم ممتاز از دیگر سیمها، سیم تناورتر، که سیمهای دیگر از آن منشعب و جداگردد، مادر سیم، ام الاوتار، (از یادداشت مؤلف)، سیم پرقوه تر از الکتریک، (یادداشت مؤلف)، که قابلیت حمل الکتریسته بیشتر داشته باشد
لغت نامه دهخدا
(اُ کَ / کِ)
شاه ستای. ستایندۀ شاه. اوکه شاه را ستاید. مداح شاه. رجوع به شاه ستای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شجره رستم
تصویر شجره رستم
زراوند دراز
فرهنگ لغت هوشیار